لیست مطالب
کشک
  ۰
طنز و سرگرمی
کشک

شادی روزگار یعنی کشک

خاطر بی‌غبار یعنی کشک

در قم و یزد و گرمسار و طبس

شرشر آبشار یعنی کشک

میخ
  ۰
طنز و سرگرمی
میخ

کرده ام کنکاش در دنیای میخ

نیست شیئی در جهان همتای میخ

سوزن ته گرد می گردد خجل

تا که می بیند قد و بالای میخ

سبد کالا (آذری)
  ۱
طنز و سرگرمی
سبد کالا (آذری)

دولت تدبیره دئنه مرحبا

وئردی "سبد" ائولره گلدی صفا

بیر بئله دولت اله دوشمز بابا

          بیر کامیون یوک قاپیدا سالمیشام

          « آچ قاپی آرواد قاپیدا قالمیشام »

سبد کالا
  ۰
طنز و سرگرمی
سبد کالا

بر هم زده خواب  راحت شبهایم

دلواپس    نانِ   سفره ی   فردایم

گفتی اس ام اس بزن ،زدم گفتی که

داراتر   از   این   یک  سبد  کالایمش

ساقیا بهر من آور سبد کالایی!
  ۰
طنز و سرگرمی
ساقیا بهر من آور سبد کالایی!

در دلم نیست از این پس هوس صهبایی

ساقیا بهر من آور سبد کالایی!

اولویت به خدا با من شیدا باشد
«در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی»

کیست مفلس‌تر از این شاعر‌ مسکین که منم؟
«خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی»

بی تعلل سبدم را بده و شادم کن
به‌خدا گر ندهی کِش بروم از جایی!

خواب نامه
  ۰
طنز و سرگرمی
خواب نامه

دست از طلب ندارم تا این‌قَدَر بخوابم

 بگشای در به رویم تا پشت در بخوابم

در طول روز خوابم، مانند جوجه چرتی

 آیا شود که یک‌شب مثل بشر بخوابم؟

اصلاح
  ۰
طنز و سرگرمی
اصلاح

بهر اصلاح صورت و سر خویش

رفته بودم دکان سلمانی

چشم بد دور، دکّه‌ای دیدم

از سیاهی چو شام ظلمانی

سقف دکّان به حالِ افتادن

در و دیوار رو به ویرانی

زن
  ۱
طنز و سرگرمی
زن

ای رفیقان! شد زمستان، زود فکر زن کنید

یک چراغ از بهر بعد مرگ خود روشن کنید

دختران فارغ التحصیل را در عقد خود

آورید و بر تن از گیسوی‌شان جوشن کنید

همه را شکل یار می‌بینم
  ۰
طنز و سرگرمی
همه را شکل یار می‌بینم

دائم از غصه می‌زنم بر سر

 زندگی مشکل است بی‌دلبر

 دوستانم شدند بابا، و

 بنده هستم هنوز بی‌همسر

به به، چه نمازی!
  ۰
طنز و سرگرمی
به به، چه نمازی!

فکرم همه‌جا هست، ولی پیش خدا نیست

 سجاده زردوز که محراب دعا نیست

گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟

 اندیشه سیال من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟!

پا توی کفش مولوی
  ۰
طنز و سرگرمی
پا توی کفش مولوی

با اجازه از جناب مولوی

می‌کنم پا توی کفش مثنوی

حرف نی را بار‌ها بشنیده‌ای

در کتاب درسی‌ات هم دیده‌ای

حال بشنو حرف این غم‌دیده را

این دلِ پخمه‌ی من...
  ۰
طنز و سرگرمی
این دلِ پخمه‌ی من...

دلِ وامانده من، باز هم زار و پریشان شد

پرید از سینه بیرون، راهیِ دشت و بیابان شد

معطل ماند چون در پستخانه نامه‌ی دلدار

پس از ده سال، آخر سرگروه ناامیدان شد

© تمامی حقوق متعلق به وب سایت نرم افزاری هف شنبه می باشد