لیست مطالب
تعریفات...!!
  ۵
طنز و سرگرمی
تعریفات...!!

فشار قبر:«ایام نداری                    

بدهکاری و بیکاری و زاری»!

 

تقلب:«کار هر ایرانی خوب »!                

اگرچه سنتی زشت است و معیوب

خوابی که به خیر گذشت!
  ۰
طنز و سرگرمی
خوابی که به خیر گذشت!

شبی سرشار از عطر اقاقی

دمر افتاده بودم نزد ساقی!

تک و تنها ! نه محبوبی،نه کشکی

نه پشمی و نه یک ذره سماقی!

داماد و مادر زن
  ۰
طنز و سرگرمی
داماد و مادر زن

یکی از بزرگان اهل تمیز

حکایت کند از زنی تند و تیز

که غرید روزی چنان شیر نر

به داماد خود این چنین زد تشر

پول
  ۰
طنز و سرگرمی
پول

"دردم از "پول" است و درمان نیز هم

دل فـدای او شد و جان نیز هم

آن یکی شد غرق در مال حرام

دینش از کف رفت و ایمان نیز هم

تکراری!
  ۰
طنز و سرگرمی
تکراری!

مثل داورها که سوتی هایشان تکراری است

درفشانی های برخی همچنان تکراری است

یک نفر فکری به حالِ این مجردها نکرد

در به در گشتن پی جا و مکان تکراری است!

ما را چه؟
  ۰
طنز و سرگرمی
ما را چه؟

ما را چه که باغ لاله دارد؟

 ما را چه که خسته ناله دارد؟

ما را چه که گربه می‌کند تخم؟

 ما را چه که گاو می‌‌زند شخم؟

قسم
  ۰
طنز و سرگرمی
قسم

ز روزگار ملولم، به روزگار قسم

ز رنج کار به تنگ آمدم، به کار قسم

اگر زیاد دم از دشمنی زنی، ای دوست!

خورم ز دست تو مرفین، به انتحار قسم

سالی که نکوست از کجایش پیداست؟!
  ۰
طنز و سرگرمی
سالی که نکوست از کجایش پیداست؟!

عید آمد و موسم بهاران هم روش

پیران همه سرخوش و جوانان هم روش

ای حضرت دوست،«احسن الحال» فرست

در حاشیه، عیدی عزیزان هم روش

نوروز کارمندی
  ۰
طنز و سرگرمی
نوروز کارمندی

با آمدن بهار ما گل کردیم

یاد از گل و مرحومه بلبل کردیم

با وعده این‌که می‌رسد فروردین

سرمای سه ماه را تحمل کردیم

عیددیدنیِ فراجناحی
  ۰
طنز و سرگرمی
عیددیدنیِ فراجناحی

چه فرقی می‌کند این آدمی کز دور می‌آید

خودش راضی‌ست یا با زور می‌آید

چه فرقی می‌کند با هاله‌ای از نور می‌آید

و یا با حالتی ناجور،با مأمور می‌آید

​می‌آید بهار
  ۰
طنز و سرگرمی
​می‌آید بهار

عطر نرگس، رقص باد، آهسته می‌آید بهار

بر خلاف سال ماضی خسته می‌آید بهار

کس نمی‌داند که طعمش چیست، شیرین یا ملس

مثل بعضی میوه‌ها سربسته می‌آید بهار

امیری
  ۰
طنز و سرگرمی
امیری

به شش چیزت آید امیری به دست

به گردونْت ساید سر از خاک پست

نخست آن‌که فربه شود اشکمت

فراموش گردد غم عالمت

دو دیگر که از لوث غیرت، وجود

بشویی بدان‌سان که هرگز نبود

سه دیگر ببندی دم از گفتگوی

که رسوا شود مرد بیهوده‌گوی

© تمامی حقوق متعلق به وب سایت نرم افزاری هف شنبه می باشد