پیامک ویژه اربعین حسینی
۰ نظر پیامک

| پیامک ویژه اربعین حسینی

بسوز ای دل که امروز اربعین است /  عزای پور ختم المرسلین است
قیام کربلایش تا قیامت /  سراسر درس بهر مسلمین است

 

صد نوا خیزد ز نای نینوایت یا حسین / نغمه های عشق باشد در نوایت یا حسین
می زند آتش به قلب دوستانت دم به دم / داستان جانگداز کربلایت یا حسین

 

غرق تلاطم شده بحر محیط / یک سره درد است بساط بَسیط
شد چهلم روز عزای حسین / جان جهان باد فدای حسین ...

 

باز در جان جهان یکسره غوغاست حسین / این چه شوری ست که از یاد تو برپاست حسین
این چه رازی ست که صد شعله فرو مرد و هنوز / روشن از داغ تو ظلمت کده ماست حسین

 

بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد / دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد
به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید / همی بوسم خاکی را که بوی کربلا دارد

 

کربلایت بار دیگر منزل زینب شده / در عزای اربعینت جان او بر لب شده
او که شمع محفل شمس و قمر، وان غنچه بود / بعد از این پروانه ی هجده گل و کوکب شده

 

سفر کردم به دنبال سر تو  / سپر بودم برای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر  / به جرم این که بودم خواهر تو

 

دوستان با من و دل ناله و فریاد کنید / آه را با نفس از حبس دل آزاد کنید
اربعین آمده تا از شهدا یاد کنید / گریه بر زخم تن حضرت سجاد کنید

 

آنچه درسوگ تو ای پاک تر از پاک گذشت / نتوان گفت که هر لحظه، چه غمناک گذشت
شم تاریخ در آن حادثه تلخ چه دید / که زمان مویه کنان از گذر خاک گذشت

 

جابر این جا حرم محترم خون خداست / هر طرف سیر کنی جلوه ی مصباح هداست
غسل از خون جگر کن که مزار شهداست / سر و دست است که از پیکر صد پاره جداست

 

آیینه شدی تا که خدا در تو درخشید / خورشیدترین حادثه ها در تو درخشید
بر دوست همان روز که با حنجره ی خون / گفتی تو «بلی» کرب و بلا در تو درخشید

 

اربعین آمد و اشگم ز بصر می آید / گوییا زینب محزون ز سفر می آید
باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست / کز اسیران ره شام خبر می آید

 

اربعین است و دل از سوگ شهیدان خون است / هر که را می‌نگرم غمزده و محزون است
زینب از شام بلا آمده یا آنکه رباب / کز غم اصغر بی‌شیر، دلش پرخون است

 

دیده خونبار دارد آسمان کربلا / هست تا در انتظار کاروان کربلا
روز و شب در انتظار مقدمِ آلِ علی ست / تشنه کامی ها به دشتِ بیکران کربلا

 

آبروی ما بود از آبرویت یا حسین / سرمه چشمان ما از خاک کویت یا حسین
در گلستان وفا در جست و جو سرگشته ایم / تا به وجد آییم ما یک دم ز بویت یا حسین

 

به لب از آتش دل گفتگوی کربلا دارم / دلی آتشفشان در جستجوی کربلا دارم
نماز عشق را رکعت به رکعت بسته ام قامت / به جای قبله ی جان رو به سوی کربلا دارم

 

دیده خونبار دارد آسمان کربلا / هست تا در انتظار کاروان کربلا
روز و شب در انتظار مقدمِ آلِ علی‏ست / تشنه کامی‏ها به دشتِ بیکران کربلا

 

اربعین است اربعین کربلاست / هر طرف غوغایی از غم ها به پاست
گویی از آن خیمه های نیم سوز / خود صدای العطش آید هنوز

 

من و داغ غمی سنگین چهل روز / چه ها بر من گذشته این چهل روز
چهل روز است هجران من و تو / که هر روزش مرا چندین چهل روز

 

بار بگشایید اینجا کربلاست / آب و خاکش با دل و جان آشناست
اربعین است اربعین کربلاست / هر طرف غوغایی از غم ها به پاست

 

دلا کوی حسین عرش زمین است / مطاف و کعبه دل ها همین است
اگر خیل شهیدان حلقه باشند / حسین بن علی، آن را نگین است
دل ما در پی آن کاروان است/ که از کرب و بلا، با غم روان است

 

بلبلان آمده گل ها همه پرپر گشتند / حرم الله دوباره به حرم برگشتند
زائر پیکر صد پاره بی سر گشتند / همگی دور مزار علی اکبر گشتند

 

گوش کن بانگ جرس از دل صحرا آید / ناله ای سخت جگر سوز و غم افزا آید
پیش باز اسرا دختر زهرا آید / به گمانم ز سفر زینب کبرا آید

 

جابرا اشک فشان ناله بزن زمزمه کن / گریه با فاطمه از داغ بنی فاطمه کن
در حریم پسر فاطمه یاد از همه کن / روی از گوشه گودال سوی علقمه کن

 

چشم گریان سویت از شام خراب آورده ام / خیز، ای لب تشنه از بهر تو آب آورده ام
گر بپرسی داغ تو با سینه خواهر چه کرد / قامت خم گشته یی بهر جواب آورده ام

 

تا قیامت نرود نقش تو از لوح ضمیر / حیرتم کشت، بگو این چه معماست حسین
گر چه شد جوهر عشق از قلم عاطفه پاک / رقم مِهر تو بر صفحه دل هاست حسین

 

تمام یاس هایت را به شام از کربلا بردم / چو برگشتم برایت یک چمن نیلوفر آوردم
مسافر از برای یار سوغات آورد اما / من از شام بلا داغ سه ساله دختر آوردم

 

جهان شد از چه رو کانون ماتم / مگر از نو عزای شاه دین است
حسین آن کو به راه حق پرستی / چو بابش فرد بی مثل و قرین است
ز هفتاد و دو قربانی که او داد / ز یزدان در خور صد آفرین است

 

بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد / دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد
دلش چون کربلا کوی حسین است و نمی داند / که همچون دوردستان آروزی کربلا دارد
به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید / به هر جا هست زینب رو به سوی کربلا دارد

 

به یاد کربلا دل‏ها غمین است / دلا خون گریه کن چون اربعین است

 

امشب شب اربعین مصباح هداست / دل یاد حسین بن علی شیر خداست
پروانه به گرد شمع حق پر زد و سوخت / امشب شب یاد عشقیاء و شهداست

 

کاروان می آید از شهر دمشق / بر سر خاک شه سلطان عشق
کاروان با خود رباب آورده است / بهر اصغر شیر و آب آورده است
کاروان آمد ولی اکبر نداشت / ام لیلا ، شبه پیغمبر نداشت
کاروان آمد ولی شاهی نبود / بر بنی هاشم دگر ماهی نبود

 

بعد از چهل غروب غربت و غم ، خسته آمدم / تنها نه دل ، که با تن شکسته آمدم
لبریز از اشتیاق دیدنت ای آفتاب من / بر خاک غم فتادم و بنشسته آمدم

 

سالی است نکو که دل نکوتر باشد / چشم از هیجان عشق او تر باشد
آغاز بهار اربعین است و دلم / ای کاش به گنبدش کبوتر باشد

 

باز دگر باره رسید اربعین / جوش زند خون حسین از زمین
شد چهلم روز عزای حسین / جان جهان باد فدای حسین

 

چهل شبانه گذر کرد بر زمین بى تو / چهل شبانه بى عشق، بى یقین، بى تو
پس از تو پیرهن سوگوار تا به ابد / چه گریه ها که ندارد در آستین بى تو

 

باز دلم خون شد و چشمم گریست / آنکه درین روز چون من نیست کیست؟
بـــاز دگــــــر بــــاره رسیـــد اربعین / جــوش زنـــد خـــون حـسـیــن از زمین
غــــرق تــلاطــــم شده بحر محیط / یک ســـره درد اســت بـســـاط بَسیط
شــــد چهــلـــم روز عزای حسین / جــــان جهـــــان بــــاد فـــدای حسین

 

ای آن که لحظه لحظه کنار تو زیستم! / امشب، چهل شب است برایت گریستم
امشب چهل شب است که آب از گلوی من / پایین نرفته، بغض عطشناک کیستم؟

 

بالا نرفت آن که به پای تو ، پا نشد / آقا نشد ، هر آن که برایت گدا نشد

 

کاش بودیم آن زمان کاری کنیم / از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم / در رکاب تو فدایی می شدیم

 

نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز / دانش‌آموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین / بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند

 

آبروی حسین به کهکشان می ارزد / یک موی حسین بر دو جهان می ارزد
گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست / گفتا که حسین بیش از آن می ارزد ...

 

السلام ای وادی کرب و بلا / السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن / السلام ای کشته های بی کفن

 

یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن / تموم حاجتا رو همه ازش می گیرن
بین دو نهر آبه ، یه سرزمین خشکه / شمیم باغ و لاله‌اش خوشبو ز عط مُشکه
شبای جمعه زهرا زائر این زمینه / سینه زن حسینه ، یل ام البنینه …

 

مقیدان تو از ذکر غیر خاموش اند / به خاطری که تویی دیگران فراموش اند
هزار سال گذشت از حکایت مجنون / هنوز مردم صحرا سیه پوش اند

 

دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم / بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست / دامان حسین اگر نگیرم چه کنم

 

با آب طلا نام حسین قاب کنید / با نام حسین یادی از آب کنید
خواهید مه سربلند و جاوید شوید / تا آخر عمر تکیه بر ارباب کنید

 

باز آمد اربعینی دیگر و ما خفته‎ایم / وه چه غرق در گناهان دل به دنیا بسته‎ایم

 

ساربانا ز اشتران بگشای بار / لحظه‎ای ما را به حال خود گذار
این که بینی سرزمین کربلاست / خاک او آغشته با خون خداست

 

نی نوا، در نینوای راستین / مویه‎ها دارد ز نای اربعین
ناله آتش بال در پرواز بین / همطراز آه گردون تا زمین

 

اربعین است و جهان یکسره هیأت شده است / حرم یار مهیای زیارت شده است
تو که حق به مددش کرده نصیب/ یاد ما باش که دلم یکسره ویران شده است . . .

 

خواستم این اربعین را کربلا باشم ، نشد / از نجف، پای پیاده… کربلا باشم ، نشد
زائران بین نمازی در حرم یادم کنید / هر نمازی خواستم در کربلا باشم ، نشد

 

اربعین کرب وبلا لذت دیگردارد / چند روز دگرشهر چه دیدن دارد
کاروان، پای پیاده، حرم، بسم الله / ذکرلبیک حسین به چه شنیدن دارد…

 

اربعین یعنی چهل روز بی کسی / دل خوش سرها شدن از بی کسی
اربعین حسینی بر همه ی عاشقان ابی عبدالله (ع) تسلیت باد

 

اربعین آمد دلم را غم گرفت / بهر زینب(س) عالمی ماتم گرفت
سوز اهل آسمان آید به گوش / ناله ی صاحب زمان آید به گوش

 

اربعین آمد و چشم ها باز گریان می شود / کربلا ماتم سرای اهل ایمـان می شود
غصه های آل طه در مسیر کوفه و شام / یاد شام تارشان در کنج ویران می شود

 

زودتر کاری بکن که اربعین نزدیک است
قصدم این نیست به کار تو دخالت بکنم

حرف حرف تو
ولی راضی نشو آقاجان
به رفیقم که حرم رفته حسادت بکنم

 

ازهم در به در شب شدم ای نور سلام / بازهم زائرتان نیستم از دور سلام
نشدم نوکرخوبی به درت حق داری / اربعین داغ حرم را به دلم بگذاری

 

نفس بده که نفس پای این علم بزنم/ نفس بده که فقط از حسین دم بزنم
سرم فدای قدمهات آرزو دارم / که سرنوشت خودم را به خون رقم بزنم
سرم هوای تو دارد دلم هوای ضریح / چه می شود که سری گوشه ی حرم بزنم
کنار سینه زنان چه می شود ارباب / میان صحن و سرایت شبی قدم بزنم

دیدگاه شما
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی